{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
شه ملك لافتا براى تو كم باشد نور چشم عالمى عالم فدايت باشد صبح هنگام نماز در قنوتم گفتم هر كجا هستى خدا پشت و پناهت باشد
حرامیان ک بخودننگ جاودانه زدید بدون اذن علی قدم ب خانه زدید کبوتری ک هنوزاشیانه اش میسوخت چ کرده بود ک او را در اشیانه زدید
دلی کز درد عشق آگاه شد راحت چه میداند نمیگنجد در یک چشم با هم خواب و بیداری
از هرچه بهار ، هست بالا دستت بالاست ز هر بهار زیبا دستت هر طرح که در فکر طبیعت باشد آن طرح کلید می خورد با دستت
ما که راضی شده ایم رزق مقدر شده را نکشیم ناز گدایان توانگر شده را
ای که دل بردی ز دلدارم....ازارش مکن انچه او در کار من کرد تو در کارش مکن
ببین گاه حادثه ها از روزنه ها می ایند وگاه ازهمین روزنه ها معجزه هامی ایند
فردِ مغرور شعر های من ، حسرتم را ببين و باور كن تو اگر در كنار من بودی ، این همه غم نبود می فهمی؟ مثلا فکر کن تو آرژانتين ، مثلا فكر كن كه من ایران مثلا فكر کن خدا داور ، باخت حقم نبود می فهمی؟
اگر نیک بختی ترا آرزو است / چنان زی که دشمن شود با تو دوست:-)
گر سینه شود تنگ ، خدا با ماهست/ گر پای شود لنگ ، خدا باماهست دل را به حریم عشق بسپار و برو / فرسنگ به فرسنگ خدا با ماهست
رمضان آمد و دلتنگ حبیبم هستم فکر بی یاوری یار غریبم هستم بی وفایم همه دانند چه گویم آقا کی منتظر لحظه ی دیدار طبیبم هستم
دوست دارد يار اين آشفتگي كوشش بيهوده به از خفتگي حضرت مولانا
زندگیم تا الان همش بوده عذاب و بس یاد گرفتم که برم جلو عصا به دست حس می کردم که به انتها رسیده طاقت خودم رها کردم و زدم به سیم آخر
من اونیم که سایه هم نداشت دلش رو تو یه کوچه جا گذاشت همون که تو دلش غم هارو کاشت غیر از این سکوت چیزی بر نداشت
ترسم که شعر سنگ مزارم این شود او هم جمال یوسف زهرا ندیدو رفت
عاشقانه ای کوتاه: "نمیدانم نهان از من چه نیکی کرده ای با دل که چون غافل شوم از آن دوان سوی تو می آید...
شه ملك لافتا براى تو كم باشد نور چشم عالمى عالم فدايت باشد صبح هنگام نماز در قنوتم گفتم هر كجا هستى خدا پشت و پناهت باشد
حرامیان ک بخودننگ جاودانه زدید بدون اذن علی قدم ب خانه زدید کبوتری ک هنوزاشیانه اش میسوخت چ کرده بود ک او را در اشیانه زدید
دلی کز درد عشق آگاه شد راحت چه میداند نمیگنجد در یک چشم با هم خواب و بیداری
از هرچه بهار ، هست بالا دستت بالاست ز هر بهار زیبا دستت هر طرح که در فکر طبیعت باشد آن طرح کلید می خورد با دستت
ما که راضی شده ایم رزق مقدر شده را نکشیم ناز گدایان توانگر شده را
ای که دل بردی ز دلدارم....ازارش مکن انچه او در کار من کرد تو در کارش مکن
ببین گاه حادثه ها از روزنه ها می ایند وگاه ازهمین روزنه ها معجزه هامی ایند
فردِ مغرور شعر های من ، حسرتم را ببين و باور كن تو اگر در كنار من بودی ، این همه غم نبود می فهمی؟ مثلا فکر کن تو آرژانتين ، مثلا فكر كن كه من ایران مثلا فكر کن خدا داور ، باخت حقم نبود می فهمی؟
اگر نیک بختی ترا آرزو است / چنان زی که دشمن شود با تو دوست:-)
گر سینه شود تنگ ، خدا با ماهست/ گر پای شود لنگ ، خدا باماهست دل را به حریم عشق بسپار و برو / فرسنگ به فرسنگ خدا با ماهست
رمضان آمد و دلتنگ حبیبم هستم فکر بی یاوری یار غریبم هستم بی وفایم همه دانند چه گویم آقا کی منتظر لحظه ی دیدار طبیبم هستم
دوست دارد يار اين آشفتگي كوشش بيهوده به از خفتگي حضرت مولانا
زندگیم تا الان همش بوده عذاب و بس یاد گرفتم که برم جلو عصا به دست حس می کردم که به انتها رسیده طاقت خودم رها کردم و زدم به سیم آخر
من اونیم که سایه هم نداشت دلش رو تو یه کوچه جا گذاشت همون که تو دلش غم هارو کاشت غیر از این سکوت چیزی بر نداشت
ترسم که شعر سنگ مزارم این شود او هم جمال یوسف زهرا ندیدو رفت
عاشقانه ای کوتاه: "نمیدانم نهان از من چه نیکی کرده ای با دل که چون غافل شوم از آن دوان سوی تو می آید...
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}